• وبلاگ : عدل الهي Divine Justice
  • يادداشت : ابزار اجراي عدالت از منظر قرآن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    و ادامه ان

    يكروز ادم قاتلي كه كه از كوچه انها رد ميشد خنجر خون الود خود را چون ماموران در پي اش بودند

    به حياط اين شخص عارف مياندازه

    خلاصه خود قاتل فرار ميكنه و ماموران به خيال انكه اين شخص در اين خانه پنهان شده وارد خانه ميشوند و شخص عارف را مي بينند كه خنجر خون الود در دست در حياط ايستاده و به خنجر نگاه ميكند ماموران وي را دستگير ميكنند و پيش حاكم ميبرند

    قرار بر ان ميشود كه دست و پاي مرد عارف را از چهار سو به دار كشند و از دروازه شهر اويزان كنند

    هر چه ميگويد بابا من بي تقصيرم كسي قبول نمي كند

    وقتي مرد را از چهار سو به دار ميكشند و از دروازه اويزان ميكنند

    بعد از اينكه همه مردم ميروند

    و درد بر تمام اندامش مستولي ميشود

    رو به خدا مي گويد خدايا مگر من چه كردم كه اينگونه بايد مجازات شوم اين از عدالت تو به دور است

    كه به خواست خدا گذشته مرد و بچگي اش به يادش ميايد

    كه يك روز مگسي را شكار ميكند و از چهار طرف بالها و دستهاي مگس را از جا ميكند و به سبب تفريح با ان مگس اورا ميكشد

    خدا خطاب ميكند بر قلبش مگر نگفتي با عدلت بر من رفتار كن

    باز هم بقيه اش در نظر بعدي