بنام آنکه عقل را فطرت آموخت
مبدأ و معاد از مسائل بسیار مهمی است که در قرآن مجید بطور گسترده مطرح شده است به گونهای که حدود دو هزار آیه از آیات قرآن ( یعنی یک سوم مجموع آیات قرآن ) به معاد تعلق گرفته است و یک سوم آن نیز آیات مربوط به مبدأ میباشد.
این مطلب نشانه اهمیت مبدأ و معاد و روز رستاخیز است. مسائلی که آیات بدان پرداختهاند، از قبیل دادگاه عدل الهی، بهشت و جهنم، نامه اعمال، تجسم اعمال، معاد جسمانی، و میوههای بهشتی و... است. رمز این همه با اهمیت شمردن معاد روشن است؛ زیرا انسان در صورتی در مسیر سعادت حرکت میکند و به آن نائل میشود که به دو اصل مهم معتقد باشد نخست؛ اصل مبدأ و یکتاپرستی و دیگر، اعتقاد به معاد و بازگشت انسان به خدا.
اعتقاد به خدا، به انسان میآموزد که خداوند در همه جا و در همه حال مراقب انسان است (هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ) (حدید/ 4و مجادله /7) اعتقاد به معاد، میآموزد که خداوند به تمام اسرار درونی انسان آگاه است و اعمال انسان از نظر خدا پوشیده نیست (وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدوُر) (آل عمران/ 119) (یَعْلَمُ خائِنَةَ الاَعْیُنْ وَ ما تُخْفِی الصُّدوُر) (فاطر/ 19) بنابر آیات قرآن ، روز رستاخیز پرونده اعمال هر انسانی در دادگاه عدل الهی مورد بررسی قرار میگیرد؛ دادگاهی که نه میتوان قاضی آن را فریب داد و نه شهود آن قابل انکار است. براساس آیه شریفه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراََ یَرَه وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاََ یَرهُ» (زلزال/ 7 و 8) و نیز آیه شریفه «وَ لا یُغادِرُ صَغیرَةََ وَ لاکَبیرَةََ اِلّا اَحْصیها» (کهف/ 49) کوچکترین و بزرگترین عمل هر انسانی مورد قضاوت حضرت حق قرار میگیرد و انسان در برابر آن مسئول است.
توجه به دو اصل مذکور سبب میشود که انسان در همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر بداند و معصیت نکند و چنانچه از یاد خدا غافل شد شیطان بر او مسلط میشود؛ همانگونه که آیه شریفه میفرماید؛ «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیَّضْ لَهُ شیطاناََ فَهُوَ لَهُ قَرین» [هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین و همراه او خواهد بود!]( زخرف/36)
تا بحال به این موضوع فکر کردید که اعتقاد به معاد چه اثری می تواند روی روح وروان ما داشته باشد ؟
به نظر من مسئله معاد از مسائلی است که از همه جهات می تواند در زندگی بشر نقش اصلی را بازی کند.
نقشی که متاسفانه خیلی کم به آن بها داده شده است.
اما آثار این اعتقاد بزرگ بطور خلاصه:
1. باریابى به مقام ابرار (نیکان)
(لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِر...)( بقره/ 177); نیکى تنها این نیست صورت خود را به سوى مشرق ومغرب کنید، بلکه نیکى آن است که به خدا و روز رستاخیز و... ایمان آورند.
2. پیش گیرى از غرور علمى و انحراف اندیشه
راسخان در علم مى گویند: (رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّاب * رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْم لاَّ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ)(آل عمران/ 8ـ9); پروردگارا! دل هاى ما را ـ بعد از آن که ما را هدایت کردى ـ ازراه حق منحرف مگردان و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده اى. پروردگارا! تو مردم را در روزى که تردیدى در آن نیست جمع خواهى کرد، قطعاً خداوند از وعده خودسرپیچى نمى کند.
3. رهایى از بى خبرى و گریز از آتش جهنم
(إِنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَ رَضُوا بِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَـتِنَا غَـفِلُون * أُولَـئِکَ مَأْوَهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)( یونس/7ـ8); کسانى که امید به دیدار ما ندارند و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و کسانى که از آیات ما غافلند;همه آنها جایگاهشان آتش است، به خاطرکیفرآن چه به دست مى آورند.
4. گرایش به خوبى ها
(فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَــلِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَ)( کهف/110); پس هر کس به لقاى پروردگارش امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
5. مقاومت در میدان جهاد
(قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَـقُوا اللَّهِ کَم مِّن فِئَة قَلِیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةَم بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّـبِرِینَ)( بقره/ 249); کسانى که به دیدار خداوند یقین داشتند، گفتند: بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار، به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با بردباران است.
6. پیش گیرى از مفاسد اجتماعى و اقتصادى
(ویلٌ لِلمُطَفِّفین * اَلَّذینَ اِذَا اکتالوا عَلَى النّاسِ یَستَوفون * واِذا کالوهُم اَو وزَنوهُم یُخسِرون * اَلا یَظُنُّ اُولئکَ اَنَّهُم مَبعوثون * لِیَوم عَظیم * یَومَ یَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العــلَمین)( مطففین/ 1ـ6); واى بر کم فروشان; آنان که وقتى براى خود پیمانه مى کنند، حق خود را به طور کامل مى گیرند، امّا هنگامى که مى خواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مى گذارند آیا آنان گمان نمى کنند که برانگیخته مى شوند در روزى بزرگ; روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مى ایستند.
چند روز قبل برای همایش وبلاگنویسان که به ابتکار خانواده مرحوم حسن آقا برگزار شده بود رفته بودم تهران. توی راه برگشت موضوعی فکر مرا درگیر خودش کرد .
سوالی که ذهن خیلی از ما ها را مشغول کرده باشه.
چرا به معاد اعتقاد داریم؟
دلیلش چی می تونه باشه؟
اصلا هیچ اثری هم در رفتار واعمال ما داره یا نه؟
البته چند وقتی است که شروع به بررسی موضوع معاد کرده ام ولی همین درگیر شدن ذهن خودم به این موضوع باعث شده که تصمیم بگیرم تا بیشتر به این موضوع بپردازم .
کسی نمی تونه شک کنه که!
از اثرات اعتقاد به معاد همین کافیه که، انسان را از گناه باز داره. خدا فراموشى معاد و روز حساب را از عوامل گمراهى مى داند. (...اِنَّ الَّذینَ یَضِلّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسوا یَومَ الحِساب) (ص/ 26 )... در حقیقت کسانى که از راه خدا گمراه مى شوند چون روز حساب را از یاد برده اند عذاب سختى دارند.
جامعه اى که تنها علم و آگاهى به معاد داشته باشد، ولى آن را باور نکرده و به مرحله یقین نرسیده باشد، از انحراف، ستم و تعدّى مصون نخواهد بود. هنگامى که انسان به چیزى یقین پیدا کنه و باور داشته باشه، دیگر آن را فراموش نمى کند .یقین به معاد است که از انحرافات جلوگیرى مى کند.
داشتن عنوان مذهبى به تنهایى دلیل نمى شود که در جامعه انحرافى نباشد. در جامعه اى که اکثر مردم معاد را باور کنند، انحرافات کاهش مى یابد. نمونه آن ماه رمضان در جوامع اسلامى است، چون در این ماه مردم بیش از ماه هاى دیگر به یاد معاد هستند، میزان بزه کاری هاى اجتماعى کاهش مى یابد.
انسان، مسافرى است که به سوى خدا سیر مى کند: (یَـأَیُّهَا الإِنسَنُ اِنَّکَ کَادِح اِلَى رَبِّکَ کَدحًا فَمُلَقِیهِ)[انشقاق/6] و در این مسیر اگر به لحاظ دستورهاى تشریعى با حسن اختیار خود در راه مستقیم قرار گیرد، خداوند را با مهر و لطفش ملاقات مى کند: (إِنَّ رَحمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ المُحسِنِینَ)[اعراف/ 56]و اگر با سوء اختیار خویش به بیراهه برود، با قهر و غضب الهى روبه رو خواهد شد: (إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ)[سجدة/ 22]
بنابر این، انسان باید همیشه به یاد آخرت باشد و بداند که پایان سفرش لقاى حق است، که یا به قهر او گرفتار مى شود و یا مشمول مهر و رحمت وى مى گردد.
قرآن مجید، بهترین ره توشه این مسافرت را تقوا مى داند و در بیش از هزار آیه، با بیان هاى گوناگون، انسان را به تحصیل آن فرا مى خواند (که ذکر آنها از عهده این گفتار خارج است); چنان که مى فرماید: (تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقوَى وَاتَّقُونِ یَأُولِى الأَلْبَـبِ)[بقرة/197]براى خود توشه برگیرید که در حقیقت، بهترین توشه، پرهیزگارى است، واى خردمندان! از من پروا کنید.
هیچ پیامبرى نیامده، مگر آن که بهترین پیامش تأمین زاد راه، یعنى تقوا بوده است، تا انسان ها آگاه شوند که مسافرند و نیاز به ره توشه دارند; نمونه هایى از پیام آنان در سوره شعراء، آیات 106تا179 از زبان حضرت نوح، هود، صالح، و ...(ع) با جمله (فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُون) و عبارات دیگر بیان شده است.
قرآن کریم مى فرماید: (یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلتَنظُر نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت لِغَد وَاتَّقُوا اللَّهَ إِن اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا تَعمَلُونَ)[حشر/ 18]اى کسانى که ایمان آورده اید! ازخدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آن چه انجام مى دهید، آگاه است.
هم چنین مى فرماید: (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطَعتُم وَاسمَعُوا وأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا خَیرًا لاَِنفُسِکُم وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولـلـِکَ هُمُ المُفلِحُونَ)[تغابن/16] پس تا مى توانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که براى شما بهتر است و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند، رستگارانند...