به نام آنکه جان را فکرت آموخت
باز هم متاسفانه مدتی این مثنوی تاخیر شد
به هر حال دراین پیام نیز بدون مقدمه به یکی از سوالات شما عزیزان پاسخ می دهم :
پرسش : تولّد کودک معلول در خانواده اى که پدر و مادر بهره اى از دانش و سواد ندارند و در منطقه اى که فاقد هرگونه امکانات بهداشتى است چگونه با عدالت خداوند سازگار است ؟ (مگر یکى از اصول مذهب ما شیعیان «عدل خداوند» نیست ؟)
پاسخ : خداوند متعال ، نظام آفرینش را براساس علم و حکمتش ، نظام علّى و معلولى و سببى و مسببى قرار داده است ; به این معنا که براى هر حادثه و پدیده اى در عالم ، علتى وجود دارد ، و هر علتى نیز معلولى مختص به خود دارد ; مانند آتش که سبب گرما ، و نور که سبب روشنایى هستند ، و هیچ معلولى از علت خود و هیچ علتى هم از معلول خود جدا نیست . نمى شود آتش باشد ; ولى نسوزاند ، پدر و مادر ، آنچه باید رعایت کنند را رعایت نکنند ; در عین حال این بى توجهى در سلامت فرزند اثر نکند و این مسأله با تجربه علمى ثابت شده و در روایات هم آمده است که مثلا آمیزش در حال مستى یا در حال حیض و یا در حال مسمومیت غذایى یا دلهره ، آثار سویى روى نوزاد مى گذارد و همان گونه که آتش سوزنده است ، چه انسان بداند و چه نداند هر غذا و روحیه اى هم اثر ذاتى و طبیعى خود را دارد ; چه والدین و افراد دیگر از آن آگاه باشند و چه آگاه نباشند ; مگر اینکه چیز دیگرى مانع اثر گذارى آن شود یا اثر آن را خُنثا کند ; بنابراین هر یک از کرى ، کورى ، فلجى و.. . علت خاصى دارد که تغذیه هاى ناصحیح ، نسل هاى گذشته ، افراد جامعه و اراده پدران و مادران در آن مؤثر بوده و باعث شده این گونه افراد در جامعه پیدا شوند .
در این موارد ، نوزادان بى گناهند و خداوند نیز منزه است . علت آن والدین و کسانى هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه باعث شده اند که این افراد ، ناقص الخلقه به دنیا آیند و این ، اثر ذاتى و بازتاب عمل آنهاست ; اما از آنجا که خداوند رحمان و رحیم است ، براى افرادى هم که به عللى در دنیا گرفتار این نوع بیمارى ها و حوادث دیگر مى شوند ، وظیفه و اجر و پاداشى خاص قرار داده است که اگر وظایف خود را انجام دهند و گناه نکنند ، سختى هاى آنان به نحو احسن جبران خواهد شد ; به گونه اى که صد در صد راضى خواهند شد ; «إنّما یوفّى الصّـبِرونَ أَجرَهُم بغَیر حِساب ;(زمر ، 10) بى تردید ، صابران ، اجر و پاداش خود را بى حساب دریافت مى دارند» ; اما اینکه نوشته اید : آیا انصاف است کسى 60 یا 75 سال شکنجه و محرومیت و سایر گرفتارى ها را تحمل کند به امید آنکه بهشت ارزانى او شود ... ، این فکر ناشى از تصور غیر واقعى ما در مورد عالم آخرت و نعمت هاى آن ، و عدم آگاهى از عوضى است که خداوند در برابر گرفتارى ها قرار داده ، و اگر عظمت عالم آخرت و حقیقت و ارزش اندک این عالم در برابر آن را درک کنیم ، هیچ گاه این گونه فکر نخواهیم کرد . اگر ما از آن عالم خبر داشتیم که یک لحظه معلولیت چه عوضى دارد ، همه آرزو مى کردیم که اى کاش معلول بودیم «فَلاتعلم نَفس ما أُخفى لَهُم مِن قُرّة أعیُن ... ;(سجده ، 17) هیچ کس نمى داند که چه پاداش هاى مهمى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده .» ; و اگر معلولى خداوند عالم را نافرمانى و از هواى نفس و شیطان پیروى کرد و جهنمى شد ، مقصر خود او است (همانند دوزخیان دیگر) ; و معلولیت ، گرچه ممکن است باعث تخفیف و تسهیل در عذاب شود ; ولى بالاخره معلول ها هم انسان و تمام انسان ها داراى تکلیف و حساب و کتاب هستند ; البته این امید وجود دارد که حساب آنها آسان تر از دیگران باشد .
ثانیاً ، دنیا مزرعه آخرت و محل مسابقه و کوشش و آزمایش است ، و همه چیز دنیا ; مال ، فرزند ، مقام ، صحت و سلامت ، لذت و آسایش ، درد و بیمارى ، کورى و کرى ، و تمام بدى ها و خوبى هاى دنیا وسیله آزمایش است . قرآن کریم مى فرماید : «نَبلُوکم بِالشّر وَ الخیر فِتنة وَ إلَینا ترجعون ;(انبیاء ، 35) شما را با بدى ها و خوبى ها آزمایش مى کنیم ; و سرانجام به سوى ما بازگردانده مى شوید» ، و در آیه 155 بقره مى فرماید : «قطعاً همه شما را با چیزى از ترس ، گرسنگى و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش مى کنیم ; و به استقامت کنندگان بشارت ده » ; بنابر این ، دنیا جاى تلاش و آزمایش بوده ، جاى آسایش و لذت بردن نیست ; زیرا این لذت ها و آسایش هاى دنیایى نیز خود وسیله آزمایشند و افراد ، با وسایل مختلف آزمایش مى شوند . یکى با بینایى و شنوایى و دیگرى با کورى و کرى و یا درد و رنج و یا... ; و در نظر اهل حقیقت و معرفت ، هر کدام از این ها که انسان را به قرب الهى برساند ، بهتر است ; به همین جهت چه بسا درد دنیایى از لذت آن بهتر باشد .•