بنام خدا
توی جمعی نشسته بودم همه داشتند از یک چیزی می گفتند ، یکی از کسب وکار خود ،دیگری از مشکلات زندگی ناله می کرد،یکی از فرزندان خود می گفت، اما در این میان کسی از کلمه ای گفت که ذهن همه را متوجه خود کرده است و تازه بازار داغ اظهار نظر ها شروع شده است .
آری !
کلمه عدالت:
یقینا برای شما هم پیش آمده است که جایی باشی و در گیر این کلمه مقدّس گردی .اجازه دهید اینطور شروع کنم که براستی چرا همه از اجرای عدالت می نالند ،چرا آروزی اجرای عدالت در جامعه اسلامی ،برای بعضی افراد به یک رویاء ،تبدیل شده است .آیا این طرز فکر درست است که اجرای عدالت حقیقی اصلا امکان نخواهد داشت ؟!
بیایید باهم عدل را خوب بشناسیم و سپس راه اجرای آن را در کلام وحی الهی بررسی کنیم که چگونه میتوانیم عدالت را آنطور که شایسته است در جامعه پیاده کنیم
مى دانیم که عدل به معناى واقعى کلمه ، آن است که هر چیزى در جاى خود قرار بگیرد; بنابراین ، هرگونه انحراف ، افراط ، تفریط ، تجاوز از حد ، تجاوز به حقوق دیگران ، بر خلاف اصل عدل است . یک انسان سالم ، کسى است که تمام دستگاه هاى بدن او ، هر یک کار خودش را بى کم و زیاد انجام دهد . جامعه انسانى نیز همانند بدن یک انسان است ، که بدون رعایت اصل عدالت بیمار خواهد بود: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسَـن;(نحل ،90) خداوند ، فرمان به عدل و احسان مى دهد .»; از این رو ، در اسلام ، عدالت اجتماعى ، (عبارت است از مساوات بزرگ انسانى که تعادل همه ارزش ها ، از جمله ارزش اقتصادى را در نظر دارد; پس در اسلام ، نه تنها عدالت ، یک دستور صریح است ، بلکه روش و سلوک خاصى را به عنوان قصد یا راه میانه و حد وسط ، معین نموده است که در همه موارد ، خطوط روشن عدالت را مشخص مى نماید; براى نمونه ، قرآن مى فرماید: «خداوند به شما فرمان مى دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید و هنگامى که میان مردم داورى مى کنید ، به عدالت داورى کنید .» (نساء ، 58); «عدالت کنید که به پرهیزکارى نزدیک تر است .» (مائده ، 8); «به هنگام اظهار نظر ، هر چند در مورد نزدیکان باشد ، به عدالت سخن گویید .» (انعام ، 152); «خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مى دهد ، و از فحشا و منکر و ستم نهى مى کند ، خداوند به شما اندرز مى دهد ، شاید متذکر شوید .» (نحل ، 90)
از آیات فوق استفاده مى شود که اسلام براى رسیدن به عدالت اجتماعى ، راه کارهاى آن را هم مشخص نموده ، و به این مطلب اشاره دارد که عدالت اجتماعى ، با معنویت (پرهیزگارى و تذکر) هم مرتبط است .
از سوى دیگر ، اسلام ، افزون بر تأکید بر دادگرى و دادخواهى ، راه هاى اجراى عدالت و استقامت در دادگرى را در نمودهاى اخلاقى و تربیتى خود نشان داده است ، به گونه اى که در موارد متعدد ، از حرص و آز نهى نموده ، و پى آمدهاى بد و خطرات ناشى از آن را به صراحت توضیح داده است . قرآن در این باره مى فرماید: «و کسانى که به آن چه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده ، بخل مىورزند ، هرگز تصور نکنند که آن ]بخل[ براى آنان خوب است ، بلکه برایشان بد است .» (آل عمران ، 180) و همین طور ، قرآن از اسراف و تبذیر نهى کرده ، و به مفاسد آن ها اشاره فرموده است ، مانند: «اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد .» (انعام ، 141); «چرا که تبذیر کنندگان برادران شیطانند» (اسراء ، 27); «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن ، و بسیار ]هم[ گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاى مانى .» (اسراء ، 29)
خداوند در برخورد با حوادث و مصائب ، به صبر و تحمل مشکلات امر فرموده است و افراد شکیبا را بر صبرشان ستوده ، و به آن ها نوید پاداش عظیم داده است . (زمر ، 10) با این حال ، دست مظلوم را در مقابل ظالم ، نبسته و به او اجازه داده است به اندازه اى که مورد تجاوز قرار گرفته ، آن را جبران نماید تا ریشه فساد را براندازد ، و بنیاد عدالت اجتماعى بر قرار گردد . (بقره ، 194; اسراء ، 33)
از این آیات نیز بر مى آید که راه اجراى عدالت اجتماعى ، در مسائل کیفرى ، مراعات امور اخلاقى و ارزشى ، در موضوعات اقتصادى ، دورى از اسراف و رسیدگى به فقرا ، و در مقوله هاى دفاعى ، استفاده از قدرت و استقامت در آن است .
این در حالى است که در آیات بسیارى ، مردم را به طلب علم فرا خوانده ، و در عین حال ، براى آن ها لذت هاى زندگى دنیا را حلال قرار داده(اعراف ، 32) و راه هاى دنیایى را هم در رابطه با مردم به روى آن ها گشوده است ، مانند: خرید و فروش ، وفادارى به پیمان و ازدواج و رفتار شایسته با همسر و پدر و مادر . این آیات عبارت است از: بقره ، 275; مائده ، 1; نور ، 32 و نساء ، 19و36; هم چنین در آیه اى دیگر مى فرماید: «و هرگز در زمین در جستوجوى فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد .» (قصص ، 77)
این آیات ، روشن کننده این امر است که اوامر قرآن ، تنها به امور آخرت محدود نمى شود; به همین دلیل ، مى توان گفت قرآن یک کتاب عدالت اجتماعى است ، که متکفل صلاح دنیا و آخرت است ، زیرا «قسط» که اساس عدالت اجتماعى ، و صریح در آن است و فلسفه بعثت انبیا را نیز تشکیل مى دهد ، در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَـتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَـبَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط;(حدید ،25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم ، و با آن ها کتاب ]آسمانى[ و میزان ]شناسایى حق از باطل و قوانین عادله[ نازل کردیم تا مردم ، قیام به عدالت کنند .»;
بنابراین ، اسلام در تحقق عدالت اجتماعى با دو اصل بزرگ: 1 . وحدت همه جانبه متناسب و متعادل; 2 . تکامل و تضامن عمومى بین افراد و اجتماعات ، پیش مى رود . و علت عدم تحقق این امر در جامعه ما به صورت واقعى ، کمبود معنویت و تقوا ، رعایت نکرده امور اخلاقى و اعتنا نکردن به امر به معروف و نهى از منکر است .•