بنام خدا
در آیات قرآن کریم آمده که انبیا براى برپا کردن عدل و قسط ، آمده اندو قاعتا بین عدل وقسط یک سری فرقهایی هم وجود دارد امّا نکته ای که خیلی مهم می باشد این است که چرا در شیعه عدل بعنوان یکی از اصول مذهب شیعه نمود بیشتری پیدا کرده است. منظورم این این است که مثلا اگر عدل را در مذهب شیعه قبول نداشته باشیم چه اشکالی دارد
اصلا بنظر شما (توی نظرات منتظر نظر شما هستم) وجود عدل در مذهب تشیّع تا چه اندازه ای است ،چرا باید عدالت را در مولی علی(ع) عجین کنیم و بهتر بگم که چرا باید برای پیروی از آنحضرت در عدالت ذوب شویم ...
«عدل » به فتح «عین » به معناى مساوات و برابرى است و درباره چیزهایى که با چشم قابل درک هستند استعمال مى شود . و عدالت آن است که انسان حق هر کس را بپردازد .
«قسط » به معناى حصّه و نصیبى است که در تقسیم آن ، برابرى و عدالت رعایت شده باشد .• و مفهومش آن است که حق کسى را به دیگرى ندهد و تبعیض روا ندارد .•
استاد شهید مطهرى(رحمه الله) درباره کلمه «عدل » مى گوید : «در مجموع چهار معنا و یا چهار مورد استعمال براى این کلمه هست : الف ) موزون بودن ; نقطه مقابل عدل به این معنا ، بى تناسبى است نه ظلم ، به همین خاطر عدل به این معنا از موضوع بحث ما خارج است .
ب ) عدل به معناى تساوى و نفى هر گونه تبعیض است .
ج ) رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذى حق ، حق او را ; معناى حقیقى عدالت اجتماعى بشرى ; یعنى عدالتى که در قانون بشرى باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند همین معنا است و این عدالت بر دو چیز متکى است : یکى حقوق و اولویت ها ; یعنى افراد بشر نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر نوعى حقوق و اولویت پیدا مى کنند .
یکى دیگر خصوصیت ذاتى بشر است که به گونه اى آفریده شده که در کارهاى خود الزاماً نوعى اندیشه هاى اعتبارى را استخدام مى کند و با استفاده از آن ها به مقاصد طبیعى خود مى رسد ، آن اندیشه ها یک سلسله اندیشه هاى «انشایى » است که با «باید»ها مشخص مى شود . از آن جمله این است که براى این که افراد جامعه بهتر به سعادت خود برسند «باید» حقوق و اولویت ها رعایت شود و این است مفهوم عدالت بشرى که وجدان هر فرد آن را تأیید مى کند و نقطه مقابلش را که ظلم نامیده مى شود ، محکوم مى سازد .
د) عدل به معناى رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آن چه امکان وجود یا کمال وجود دارد ; توضیح این که موجودات در نظام هستى از نظر قابلیت ها و امکان فیض گیرى از مبدأ هستى با یکدیگر متفاوتند هر موجودى در هر مرتبه اى هست از نظر قابلیت استفاضه ، استحقاقى خاص به خود دارد . ذات مقدس حق که کمال مطلق و فیاض على الاطلاق است ، به هر موجودى آن چه را که براى او از وجود و کمال وجود ممکن است اعطا مى کند و خوددارى نمى نماید «عدل الهى » بر اساس این نظریه در نظام تکوین ، یعنى هر موجودى ، هر درجه از وجود و کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت مى کند .•