بنام خدا
سلام دوستان
مساله عدل الهى یکى از اصول بسیار مهم اعتقادى و کلامى است.
عدل نیز, همانند توحید, بیانگر یکى از اوصاف الهى است, ولى به دلیل اهمیت و صف ناپذیر آن, جایگاه ویژه اى در مباحث اعتقادى و کلامى یافته است.
این اهمیت تا آنجا ست که از عدل به عنوان یکى از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولى, مانند نبوت و معاد, یاد مى شود.
بى تردید, این جایگاه رفیع معلول عواملى چند است که در این میان, دو عامل نقشى اساسى تر دارند:
- اصل عدل الهى گستره وسیعى دارد: پذیرش یا رد این اصل, نقش مهمى در تصویر ما از خداوند سبحان و به عبارت دیگر, در خداشناسى ما ایفا مى کند.
- از سوى دیگر, این اصل با کل نظام تکوینى و تشریعى عالم در ارتباط است و قبول یا رد آن مى تواند کل جهان بینى ما را دگرگون سازد.
افزون بر این, عدل الهى یک از پیامدهاى مهم اثبات معاد و پاداش وکیفر اخروى است و سرانجام, این اصل صرفاً بعد عقیدتى و نظرى ندارد, بلکه ایمان به دادورزى و عدالت پیشگى خداوند آثار تربیتى خاصى در رفتارهاى آدمى و گرایش او به تحقق عدل و ریشه کن ساختن ظلم در روابط اجتماعى و انسانى به جاى مى گذارد.
واژه عدل در معناى مختلفى به کار مى رود.
برخى از معانى مهم عدل عبارت انداز:
1ـ رعایت تساوى و اجتناب از تبعیض: گاه مقصود از عدل و عدالت ورزى آن است که شخص هیچ گونه تفاوتى میان دیگران در نظر نمى گیرد و در روابط خود, به همگان به دیده یکسان مى نگرد و از تبعیض مى پرهیزد.
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که مراعات مساوات تنها در صورتى پسندیده و مطلوب است که هیچگونه تفاوتى در شایستگى ها و استحقاق ها نباشد.
اما اگر با مجموعه اى مواجه باشیم که از جهت شایستگى متفاوت اند, مراعات مساوات در میان آنها کارر عادلانه نبوده, بلکه تضییع حق اعضاى شایسته تر است.
براى مثال, اگر معلمى به قصد مراعات عدل و مساوات, به همه دانش آموزان خود نمره یکسانى دهد,کارى عادلانه انجام نداده است. بنابراین, باید به خاطر داشت که عدالت همواره ملازم با مساوات نیست .
2ـ رعایت حقوق دیگران: در این معنا, عبارت است از آنکه حقوق همه افراد مورد توجه و رعایت قرار گیرد (اعطاء کل ذى حق حقه) آن است که حقوق دیگران تضییع شود .
3ـ قرار گرفتن افراد و اشیا در جایگاه شایسته خود: گاهى عدل در معناى جامعترى به کار مى رود: نهادن هر چیز در جایگاه مناسب خود. این تعریف را مى توان در کلامى از امام على (ع) یافت, آنجا که فرمود:
العدل یضع الامور مواضعها(1) .
عدالت هر چیزى را در جایگاه (مناسب) آن قرار مى دهد.
مبناى این سخن بلند آن است که در جهان تکوین و تشریع, هر چیزى موقعیت و جایگاه مناسب و درخور خود دارد و عدل آن است که این تناسب رعایت گردد و هر چیز در جاى مناسب خود قرار گیرد. این معنا, جامعترین معناى عدل است و معانى پیشین را نیز در بر مى گیرد.
بنا بر آنچه گذشت, معناى اجمالى عدالت الهى آن است که خداوند با هر موجودى, آن چنان که شایسته آن است, رفتار کند او را در موضعى که درخور آن است, بنشاند و چیزى را که مستحق آن است, به او عطا کند.