بنام خدا
رابطه عصمت و عدل الهى
رابطه عصمت و عدل الهى از دو جهت قابل بررسى است:
الف ـ آیا عدل الهى اقتضا مى کند، در هر زمان انسان هاى معصوم وجود داشته باشند و نبود آنان، ظلم
محسوب شود؟ ب ـ آیا موهبت عصمت به برخى از انسان، با عدالت الهى سازگار است؟
پاسخ پرسش اول مثبت است. اگر خداوند انسان ها را بیافریند، در حالى که مى داند، آنان نیاز به راه نما دارند،
آن هم راه نمایى عالم و معصوم، تا آنان را هدایت کنند، ولى در میان آنان، راه نمایان معصوم قرار ندهد، به
انسان ها ظلم کرده است.. «وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُـلْمًا لِّلْعِبَادِ ;(غافر،31) خدا بر بندگان خود ستم نمى خواهد.»
«وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ;(اسراء،15) ما تا پیامبرى برنینگیزیم، به عذاب نمى پردازیم.»
پس علاوه بر این که حکمت و هادى بودن خداوند اقتضا مى کند، هادیان معصومى در میان انسان ها باشند،
عدالت الهى نیز چنین اقتضایى را دارد.
پاسخ پرسش دوم هم مثبت است; یعنى، موهبت عصمت به برخى از انسان ها، با عدل الهى منافات ندارد.
دانشمندان علم کلام، عصمت را موهبت الهى دانسته اند، که به علت وجود زمینه و شایستگى، به شخص
معصوم افاضه مى شود و هرگز قابل تحصیل و اکتساب نیست، گرچه عدالت و تقوا از امور اکتسابى است که
انسان هاى آزاده و پیراسته از بند شهوت وبردگى نفس اماره مى توانند آن را به دست آورند.•
آیات قرآن هم بر اکتسابى نبودن عصمت دلالت دارد «وَ إِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الاَْخْیَارِ ;(ص،47) و آنان در
پیشگاه ما به جد از برگزیدگان نیکانند.»
«وَ لَقَدِ اخْتَرْنَـهُمْ عَلَى عِلْم عَلَى الْعَــلَمِینَ ;(دخان،32) و قطعاً آنان را از روى علم بر جهانیان برگزیدیم.»
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ;(احزاب،33) خدا فقط مى خواهد آلودگى را از
شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
عطاى عصمت به برخى از بندگان، بى عدالتى نیست; زیرا اولا، به کسى که مسئولیتى داده مى شود، باید
ابزار و ساز و کارهاى لازم براى انجام آن مسئولیت را داشته باشد. مقام نبوت، رسالت و امامت به کسى داده
مى شود که معصوم باشد. «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِیمَ رَبُّهُو بِکَلِمَـت فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن
ذُرِّیَّتِى قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِى الظَّــلِمِینَ ;(بقره،124) و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه
را به انجام رسانید، ]خدا به او [فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم. ]ابراهیم[ پرسید: از دودمانم ]چطور
[؟ فرمود: پیمان من به بیدادگران نمى رسد.»
ثانیاً، عطاى عصمت، بى حساب نیست; کسانى از این موهبت الهى برخوردار شده اند که در خودشان
شایستگى دریافت آن را داشته اند.
ثالثاً، آنچه خداوند به بندگان عطا مى کند، بر اساس تفضل است نه استحقاق. این گونه نیست که انسان
هایى غیرمعصوم استحقاق دریافت عصمت را داشته اند، ولى خدا دریغ کرده است. امّا این تفضّل بر اساس
حکمت، مصلحت و ظرفیت هاى دریافت کنندگان آن است. به هر حال چون هیچ کس بر خدا حق ندارد، ظلم نیز
مفهومى نخواهد داشت.
وبلاگ مفید