بنام آنکه جان را فکرت آموخت
یکی از بازدید کنندگان وبلاگ در پست قبلی سوالی پرسید که مناسب دیدم پرسش ایشان را اول بزارم و بعد هم جواب خودم را به پرسش ایشان::
سلام علیکم
وبلاگتان خیلی زیباست
سوالی داشتم که اگه ممکنه پاسخشو لطف کنید وبدهید
خواهری دارم که مادرزادی از نظر مغزی وجسمی مشکل شدید دارد می خوام بدونم این چه خدای عادلی است که یکنفراز همان هنگام تولد باید اینطوری بدنیا بیاید وهم خودش در عذاب باشه وهم خانواده او ؟
با توجه به این که خداوند کمال مطلق و غنی مطلق است و هیچ نقصی نسبت به ساحتش تصور ندارد، میفهمیم که خدا عادل است، چرا که سرچشمه ظلم، جهل است و یا نیاز که این دو نقص است که در خدا تصوّر ندارد. وقتی یقین داریم خدا عادل و مهربان است، مییابیم آن چه از تفاوتها در خلقت مشاهده میشود، از ناحیه خدا نیست، یعنی این گونه نیست که خدا آدم فلج را در حالی که امکان و قابلیت صحیح بودن را داشت، از روی ظلم و بی مهری فلج آفریده باشد، بلکه فلج بودن او عامل دیگری دارد، و آن خصوصیت مربوط به جهان ماده و عالم طبیعت است.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، جهان ماده است، یعنی هر چیزی در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود میآید و تدریجاً کامل میگردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودی ناقص و بی فایده و احیاناً مضر به دست میآید. میوه درخت در موقعی به صورت کامل به دست میآید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمیآید، زیرا جهان مادی و طبیعی این طور نیست که در هر شرایطی موجودات سالم و کامل تحویل دهد.
پس برای به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند. همچنین برای نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات کنند. ما هستیم که در بسیاری از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط زناشویی و بهداشت، کودکان ناسالم به وجود میآوریم. پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند برای تکامل هر موجودی شرایط خاصی قرار داده است. که اگر آنها مراعات شود، هر چیزی نیکو و مفید به وجود خواهد آمد. به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادی خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پدیدهای از علت خاص خود صادر میشود.
هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی، بسیاری از جهان شناخته نشده باشد، نوزاد ناقص به دنیا میآید.
اگر کسی در به کار بردن نیروی برق، شرایط آن را مراعات نکند، در نتیجه خطری پیش آید و جان خود و عدهای را از بین ببرد، همه تقصیر را بر گردن کسی میگذارند که شرایط به کار بردن برق را مراعات نکرده است اما "ادیسون" را کسی تقصیر کار نمیداند و هیچ گاه نمیگویند: چرا ادیسون برق را کشف کرد، بلکه او را میستایند و فقط تقصیر کار را نکوهش میکنند.
جهان آفرینش شرایطی دارد که اگر کسی آنها را مراعات نکند، در نتیجه نواقص به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطی به عالم آفرینش ندارد.(1)
این نکته را نیز اضافه میکنیم که درست است نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرایط پدر و مادر یا محیط و... چنین به دنیا آمده، اما از طرفی خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتی نموده که لطف بزرگی است، از جمله این که تکالیف شرعی آنان را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده و اداره زندگی آنان را (در صورتی که قادر به اداره آن نباشند) بر عهده حکومت اسلامی گذاشته است. در نهایت آن چه را ملاک برتری است، در اختیار همه قرار داده است که همه افراد بشر (حتی معلولین و ناقصها) میتوانند داشته باشند و آن عبارت است از تقوا و پرهیزکاری. قرآن فرمود: "گرامیترین شا پیش خدا با تقواترین شما است". چه بسا در جهان دیگر، بسیاری از ضعف هایی که ناخواسته بر نوزاد و فرزند تحمیل شده است، جبران شود. در نتیجه: آنچه در جهان هستی و آفرینش وجود دارد، تفاوتها است، نه تبعیضها. تفاوتها نیز معلول عمل و اسباب است و خداوند به هر موجودی به اندازهای که قابلیت و استعداد دارد و شرایط و اسباب آن اقتضا میکند، وجود و هستی میبخشد.
پی نوشتها:
1. مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، ص 28.
وقت کردی به اینجا هم سر بزن ضرر نمی کنی