بنام خدا
همه ی رنج راه ، خرج سفر ، تهیه ی مقدمات زیارت و حضور در حرم و نماز و زیارت یک طرف ...
قبولى زیارت هم یک طرف !
کفه ی کدام یک سنگین تر است؟
هر دیدارى «نیت» و «شوق» مىخواهد ؛ زیارت حرم «بى بى» نیز همین طور.
هر کس که دل خود را برداشته و با یک دنیا شوق به این حریم آمده است ، لابد نیتى کرده و حاجتى دارد . هم زیارت مقدس است ، هم «شوق زیارت» . آنان که از راه هاى دور، پس از مدتها آرزومندى و اشتیاق ، قدم در حرم مىگذارند ، مثل تشنهاى که به آب برسد ، خود را «واصل» مىیابند . پس از انجام زیارت ، به یکدیگر مىگویند : « زیارت قبول » !
راستى ... قبول کى ؟ چه کسى باید زیارت ما را قبول کند ؟ خدا ؟ فرشتگان ؟ حضرت معصومه(س) ؟
و ... از کجا بدانیم قبول شده است یا نه ؟ نشانه ی قبولى زیارت به چیست ؟ اگر قبول نشود چه خواهد شد ؟ اینها همه سؤالاتى است که در ذهن یک زائر عارف و صاحبدل وجود دارد ؛ زائری که با همین نیت به زیارت آمده است ، کامروایىاش نیز در این است که به این خواسته و هدف برسد .
اگر زیارت کنى و قبول نشود ، از یک گنبد و دیوار و ایوان و صحن دیدار کردهاى ، نه زیارت یک حجت الهى و نور خدایى و روح پاک !
زائر، آرزومند تشرف به حرم است . نگاهش که به گنبد طلایى و صحن باصفاى بانو مىافتد ، خرسند مىشود . چه عنایت بزرگى است این سعادت ! سزاوار است که بر این نعمت ، خدا را شکر کند . دو رکعت نماز شکر در رواق پر نور حرم ، دل را آرامش مىبخشد ، آنگاه زیارت بى بى.
باید خدا بپذیرد ، حضرت معصومه (س) باید به حضور بپذیرد ، اذن ورود دهد ، او باید عنایت کند ، نگاهى سرشار از عنایت به زائران بیفکند . قبولى خدا شرط عمده ی این زیارتى است که عبادتش می نامند .
زائر صاحبدل ، با همه ی عشق و محبتى که دارد و با همه امیدى که در دلش جوانه مىزند، از یک مساله نگران است و آن اینکه آیا زیارتش قبول شده است یا نه ؟ این اندیشه او را آرام نمىگذارد . مىخواهد به اطمینان برسد .
باید جواب را از «دل» و «عمل» پرسید .
دل ، گواه صداقت در عشق است و عمل ، نشانه ی درستى ادعاى محبت و دوستى . کسى که دلش با «آل محمد» است ، عملش را نیز هماهنگ با آنان مىسازد .
کسى که «نیت درونى» اش با مودت و ولاى «اهل بیت» گره خورده باشد ، «عمل بیرونى»اش هم هماهنگ و همرنگ با فرهنگ اخلاقى و معنوى این خاندان خواهد بود.
زائر، نشانه ی « قبولى زیارت» را باید در اعمال خود جستجو کند ، در هماهنگى روحش با عملش و خطش با خط اهل بیت ، با همسویى با این خاندان در پاکى گفتار و رفتار.
البته این خاندان ، کریمند و بزرگوار. ناخالصىهاى زائران را نادیده مىگیرند ، به «صدق نیت» زائر ، بها مىدهند ؛ صفاى باطن زائر برایشان ارزشمند است ، ولى با این همه، قبولى زیارت در سایه ی «معرفت» است . اینکه در روایات مربوط به زیارت " بى بى " و ائمه دیگر آمده است که زائر «عارفاً بحقه » باشد ، یعنى همین. زائر باید بشناسد که مدفون در این بقعه کیست ؟ چه کرده ؟ چه گفته ؟ چگونه زیسته ؟ چه مقامى دارد ؟ چه حقى بر گردن ما دارد ؟ ما چه وظیفهاى در مقابل او داریم و تا چه حد به این تکلیف عمل کردهایم ؟!
اهل بیت، آیینه اند.
به زیارت رفتن، یعنى ایستادن در مقابل آیینه هاى کمال نما. زائر در این آیینه چه مىبیند ؟ نورانیت آنان و تاریکى خود را ، کمالات عترت و نقص و کمبود خویش را . البته زیارت مىرود که ظلمت دل خود را به نور تبدیل کند و نقص خود را در سایه کمال آنان برطرف سازد . این خاصیت «نگاه در آیینه» است . اگر این توفیق را یافت ، دیدارش سودمند و زیارتش قبول شده است .
خدا، کار خوب را از اهل تقوا مىپذیرد .
زیارتى مقبول است که در حالات روحى ، رفتار ، اخلاق و تهذیب زائر، اثر داشته باشد ، زیارتى با معرفت ، با قصد قربت ، دور از ریا و تظاهر، بدون آمیختن آن به گناه، حفظ صفاى روح در ایام پس از زیارت ، نزدیک تر شدن به اهل بیت ، دورتر شدن از اهل معصیت ، توبه کردن ، پاک شدن و پاک ماندن.
این ها نشانه عنایت الهى به زائر است و این ها یعنى قبولى زیارت.
زیارت اگر قبول شود ، ذخیره آخرت مىگردد ، عامل نجات مىشود و حجت خدا را به «بازدید» این زیارت وامىدارد .
اگر زائر حضرت معصومه اید ، زیارت قبول !